-
علی اصغر
دوشنبه 22 آذرماه سال 1389 13:34
-
ای عندلیبان گلشن خراب است
دوشنبه 22 آذرماه سال 1389 12:20
ای عندلیبان گلشن خراب است آهسته نالید اصغر به خواب است از داغ اصغر ، دلخون رباب است لای لایی از سفر برگشته رودم شیر از پیکان کافر خورده رودم * گهواره خالی ، اصغر نا پیداست یاران چه سازم رودم نه اینجاست در باغ رضوان در نزد زهراست لای لایی از سفر برگشته رودم شیر از پیکان کافر خورده رودم * اهل مدینه یکسر بیایید ما بی...
-
دانلود نماهنگ بسیار زیبای لالایی علی اصغر
دوشنبه 22 آذرماه سال 1389 10:03
جهت دانلود به لینک زیر مراجعه نمایید یا بر روی player کلیک کنید http://www.4shared.com/video/mNKsWgML/lalaey_ali_asghar.htm
-
لالایی حضرت علی اصغر
دوشنبه 22 آذرماه سال 1389 09:59
درود بر حضرت علی اصغر گریه کمتر کن-مادرت بمیره وای تا به درخیمه-آب راهی نداره آب،خیمه،عطش،اشک وشراره لالایی برات میخونم تا این که دَووم بیاری باید تا عمو میرسه دندون رو جیگر بذاری گریه کمتر کن،گریه کمتر کن قحط آبه ،میدونی،مُردم از سرگردونی قهری با مادر انگار،رو تو برمیگردونی گریه کمتر کن،گریه کمتر کن
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 آذرماه سال 1389 17:26
لالایی های کرمان لالایی های بیرجند لالایی های تهران لالایی های شیراز لالایی هایی از نقاط مختلف ایران لالایی های کرمان لالالا گل پونه گدا امد در خونه یه نان دادم بدش اومد دونان دادم خوشش اومد خودش رفت و سگش اومد لالالا گل خشخاش بابا رفته خدا همراش لالالا گل فندق مامان رفته سر صندوق لالالا گل زیره چرا خوابت نمی گیره...
-
آرام رفتی، بی خبر ماندم
چهارشنبه 3 آذرماه سال 1389 18:51
از سال ها قبل آن زمان ها که خودمان در سن کودکى بوده ایم، از رفتار بزرگترها آموخته ایم که باید خبر مرگ را از کودکان دور نگه داشت و با جملاتى مثل پیش خدا رفته، سفر رفته و... در این مواقع کودکى را تا سال هاى سال چشم انتظار نگه داریم. سوگ حالت اندوه و ناراحتى شدید درونى در واکنش به از دست دادن شخص، یا عقیده و فکر خاصى...
-
ارتباط با بچه ها
چهارشنبه 19 آبانماه سال 1389 18:11
ارتباط با بچه هاواقعیت این است که کودک از زهدان مادر با ریتم و موسیقی مونس می شود و شادی های مادر را درک می کند ؛ به ویژه می توان اذعان کرد که با شنیدن ریتم دلنشین ضربان قلبِ مادر ، موسیقی را قبل از تولد می آموزد. این است که مادران در همه دنیا برای بچه های خود از همان بدو تولد لالایی می خوانند و بعضاً ترانه ملی و محلی...
-
ان خکی ها
سهشنبه 4 آبانماه سال 1389 12:28
ندیدم آینهای چون لباسخاکیها همان قبیله که بودند غرقِ پاکیها به عشق زنده شدن، «عند ربِّهم» بودن شده ست حاصل آنها ز سینه چاکیها دلیل غربتشان، اهلِ خاک بودنِ ماست نه بی مزار شدنها، نه بی پلاکیها به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند: "زمین چقدر حقیر است، آی خاکیها!"
-
یادمون میاد ... مگه نه؟
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 18:52
شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم شما یادتون نمیاد هرکی بهمون فحش میداد کف دستمونو نشونش میدادیم میگفتیم آیینه آیینه شما یادتون نمیاد ساعت 9.30 هر شب با این لالایی از رادیو میخوابیدیم گنجیشک لالا مهتاب لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا...لالالالایی لالا..لالایی...
-
پاک .ساده مثل بچه ها
چهارشنبه 21 مهرماه سال 1389 21:27
پیشنهاد می کنم حوصله کنین و تا آخرش بخونین تا کمی با دنیای پاک و ساده بچه ها همراه بشید دعا های زیر از کتاب سومین جشنواره بین المللی " دست های کوچک دعا "است این جشنواره سه سال است کهدر تبریز برگزار میشود و دعا های بچه های دنیا را جمع آوری می کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه میدهد . دعا هایی...
-
صدایم کن
جمعه 16 مهرماه سال 1389 20:33
صدایم کن ای عشق دل روشنی دارم ای عشق صدایم کن از هر کجا می توانی صدا کن مرا از صدفهای سرشار باران صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو بگو پشت پرواز مرغان عاشق چه رازی است؟ بگو با کدامین افق می توان تا کبوتر سفر کرد؟ بگو با کدامین نفس می توان تا شقایق خطر کرد؟ مرا می شناسی تو ای عشق من از...
-
حساب
پنجشنبه 8 مهرماه سال 1389 20:47
شبی پسری کوچک نزد مادرش رفت که در آشپزخانه غذا درست می کرد و کاغذی به او داد. مادرش دستش را با پیشبند خشک کرد و آن کاغذ را به شرح زیر خواند : بابت زدن چمن 5 دلار بابت تمیز کردن اتاقم در این هفته 1 دلار بابت خرید کردن برای شما 50 سنت بابت مواظبت از برادر کوچکم 25 سنت بابت بیرون بردن سطل زباله 1 دلار بابت دریافت...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 مهرماه سال 1389 19:03
وبلاگ جدیدم راه اندازی خواهد شد احتما لا www.shajarian.blogsky.com دوباره سر کار امدم
-
ماهور
یکشنبه 7 شهریورماه سال 1389 18:53
مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازه تر کن ز اه شرر بار این قفس را بر شکن و زیر و زبر کن دوستان یک البوم از استاد شجریان بهتون پیشنهاد میکنم که فقط زیبایی موسیقی و مناجات و عجز و بندگی را با تمام معنا میشود در آن جستجو کرد و آن آلبومی نیست مگر آلبوم سر عشق(ماهور) من که خیلی با این البوم حال میکنم مخصوصا شب ها وقتی میخوابم...
-
بگذار از عشق سخن نگویم
یکشنبه 31 مردادماه سال 1389 06:20
هیاهوی این شهر غریب؛ می خواهد نگذارد که تو حرفهایم را بشنوی... اما من با تو سخن می گویم.. رساتر از همیشه... و تو حرفهایم را می شنوی... روشن تر از هر روز... بگذار از عشق سخن نگویم... بگذار وسعتش را در حصار کلمات محدود نکنم ؛ چرا که من عشق را با کلام در نیافتم... برای من عشق نه کلام است ؛ نه صوت و صدا.. چیزی است وسیع تر...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 مردادماه سال 1389 17:53
بنویس اینجا دیرگاهیست بغض ترانه ها با صدای قدم برداشتن تنهایی شکسته می شود. بنویس پشت پنجره های غبارآلود،پاییز،هر روز تکرار می شود. بنویس سهم من شمردن ثانیه ها برای به تماشا نشستن جشن پر شکوه ستاره هاست
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 مردادماه سال 1389 17:52
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 مردادماه سال 1389 20:04
تو رو از خاطرم برده طب تلخ فراموشی دارم خو می کنم با این فراموشی و خاموشی چرا چشم دلم کوره عصای رفتم سسته کدوم موج پریشونی تو رو از ذهن من شسته « خدایا » فاصلت تا من خودت گفتی که کوتاهِ از اینجا که من ایستادم چقدر تا آسمون راهِ من از تکرار بیزارم از این لبخند پژمرده از این احساس یأسی که تو رو از خاطرم برده به تاریکی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 مردادماه سال 1389 19:54
-
یا مهدی
یکشنبه 3 مردادماه سال 1389 17:23
بیا که دوباره شکوه چشمانت نجات بخش قلب من باشد در این شب بی رویا و بی لبخند شکوه دست های تو، یار من باشد بیا به جان هرچه بهار است قسم دادم نگاه آخرت اولین خزان من باشد بمیرم و یک دم سخن نخواهم گفت اگر که در طنین صدایت، یاد من باشد بیا به حرمت آن حضور زیبایت تمام آینه ها رو به سوی من باشد تمام رنگ زندگی ام آسمانی باد !...
-
خدای من
چهارشنبه 30 تیرماه سال 1389 18:20
-
رسم عشق
سهشنبه 29 تیرماه سال 1389 16:27
غمگین ترین ماجرای زندگی مرگ انسانها نیست ، بلکه رسیدن به مرحله ای است که دیگر نتوانند عشق بورزند
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 تیرماه سال 1389 17:03
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 تیرماه سال 1389 18:15
سلام از این به بعد به طور مکرر نمیتوانم به وبلاگم سر بزنم ای کاش میتونستم تا مثل قبل به اون برسم البته ما هم فراموش نکنید
-
دو قدم مانده به گل
چهارشنبه 23 تیرماه سال 1389 10:46
خانهی دوست کجاست؟» در فلق بود که پرسید سوار. آسمان مکثی کرد. رهگذر شاخهی نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت: « نرسیده به درخت، کوچهباغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازهی پرهای صداقت آبی است. میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ، سر به در میآرد، پس به...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 تیرماه سال 1389 18:38
نگارینا دل و جانوم تو داری همه پیدا و پنهانوم تو داری نمیدونوم که این درد از که گیروم همیدونوم که درمانوم ته داری
-
کوچولو
یکشنبه 20 تیرماه سال 1389 16:55
-
دعا
پنجشنبه 17 تیرماه سال 1389 09:27
تو زندگی آدما،خیلی چیزها است و خیلی چیزها نیست . معمولاَ هر کسی به یه طریقی برای چیزهایی که نیست دعا می کنه که باشه . بعضی ها بر این باورند که ستاره دنباله دار می تونه آرزو رو برآورده کنه،بعضی ها معتقدند بچه های معصوم دعاشون زود اجابت میشه،و خلاصه هر کس به یه نحوی دعای خودشو به گوش خدا می رسونه . اما بهتر نیست که ما...
-
لالایی لالا
چهارشنبه 16 تیرماه سال 1389 18:39
لا لا لا لا نخواب سودی نداره همون بهتر که بشماری ستاره همون بهتر که چشمات وا بمونه که ماه غصه اش نشه تنها بیداره لا لا لا لا نخواب باز هم سفر رفت نمیدونم به کارون یا خزر رفت فقط دردم اینه مثل همیشه بدون اطلاع و بی خبر رفت لا لا لا لا نخواب میدونه جنگه دست هر کی میبینی یه تفنگه یه عمره دور چشماش گشتم اما نفهمیدم که اون...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 تیرماه سال 1389 17:44